به خانه می روم

روی مبل ولو می شوم

کنترل در دست هیچ کس نیست

کانال را عوض میکنم

صدای گوینده اخبار تاول زده است!

به آشپز خانه می روم

یک زیر دریایی اتمی از کنارم رد می شود

به من هشدار می دهد

سراسیمه بر میکردم

پسرم یک نارنجک ضامن کشیدست

خودم را به زمین پرتاب میکنم

دخترم یک مین گوجه ای ضد نفر است

از خانه فرار می کنم

پیاده رو لبالب از گلوله است

مسلسلی از روبرو می آید

شلیک می کند

چقدر پیاده رو شلوغ است

چقدر آدم های مین گذاری شده اینجا در رفت و آمدند

مردی تنه می زند به من

بمبی عمل نکرده است!

باز مانده از جنگ جهانی دوم

آدم هایی با این هوا سیم خاردار

چقدر خاکریز کشیده اند دور خودشان

چقدر کانال زده اند در خود

هر کس در چند نفر پایگاه نظامی زده

کبوتری رد می شود

با بمب خوشه ای زیر پر

عقابی موشک بالستیک بسته به بالش

چقدر در این یک گله جا، لشکر ریخته

می ترسم

گلوله ای دنبال سرم می گردد

نارنجکی در پی قلبم است

مینی پایم را نشان کرده

موشکی قلبم را نشانه رفته

با گلوله ای در سر

گلوله ای در قلب

گلوله ای در کتف

سوراخ، سوراخ، سوراخ

به خانه بر میگردم.

سنگر می گیرم در خودم

کانال حفر می کنم

خاکریز می کشم دور خودم

زخم هایم را بتادین می زنم

به زنم سلام نظامی می دهم

پسرم را بغل می کنم

دخترم را می بوسم

و فکر میکنم به گلوله ای که قرار است به پیشانی ام بخورد.

 

#جلیل_صفربیگی


مشخصات

آخرین جستجو ها