من بارها زنبور قورت داده ام.

و سالی حداقل دو بار یه پرنده می خوره به سرم ، همیشه وقتی دارم سر یکی داد میزنم می خورم زمین.

وقتی پیانو میزنم محاله درش روی انگشتام بسته نشه

امکان نداره شب بخوام از رو ریل قطار رد بشم یهو یه قطار بوق ن نیاد طرفم.

محاله موقع رد شدن از وسط محوطه ی چمن فواره ها کار نیفتن.

هر نردبانی ازش رفتم بالا یه پلش زیر پام شکسته.

محاله ممکنه روز تولدم مریض نشم

 هر بار سفر میکنم یه روز بعد از جشن میرسم به شهر.

آخه آدم ممکنه به چند تا زن چاق بگه باردار شدنت مبارک؟!

 

 

بخشی از کتاب ریگ روان اثر استیو تولتز

 

 

 


مشخصات

آخرین جستجو ها