ترس از اینکه مبادا برای تو اتفاقی بیفتد مثل سایه ای قلبم را مکدر می کند.

تا به حال می توانستم دختری بیخیال و بی فکر و شاد باشم

چون چیز با ارزشی نداشتم که از دست بدهم

ولی حالا.

تا آخر عمر یک نگرانی بسیار عظیم خواهم داشت

و هر زمان که از من دور باشی به تمام اتومبیل هایی فکر خواهم کرد که ممکن است تو را زیر بگیرند

یا تخته های نصب اعلان که ممکن است روی سرت بیفتند 

و تمام میکروب های وحشتناک پر پیچ و تابی که ممکن است ببلعی

اکنون آسایش فکرم برای ابد از بین رفته است

اما در هر حال هرگز علاقه چندانی به آرامش ساده نداشته ام.

 

 

بابا لنگ دراز اثر جین وبستر


مشخصات

آخرین جستجو ها